سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط KEBRIYA در 91/10/13:: 10:28 صبح

روایت زیر در نهج البلاغه آمده است. در این جا یک سوال پیش می آید،که چرا ما به کسی که حضرت علی(ع) و قران او را کاف اغلام کرده،احترام بگذاریم و بر او لعنت نفرستیم؟

"... اما او (عایشه) خوی زنان دیده عقل و خردش را سخت فروبسته و شراره های کینه و دشمنی با من در دلش چون کوره آهنگران زبانه می کشد. اگر از او می خواستند تا آنچه را که با من کرده است به شخص دیگری روا دارد, هرگز به زیر بار نمی رفت و نمی پذیرفت و امام به سخن خود درباره عایشه چنین پایان داد: با این همه احترامش چون گذشته محفوظ است و داوری کارهای او با خداست. او هر که را بخواهد می بخشد, و آن را که اراده فرماید عذاب کند."

(خطبه 155 نهج البلاغه)

در اثبات کافر بودن عایشه هزاران دلیل می توان آورد مانند سوره تحریم و حال این سوال مطرح میشود که ما با کسانی که از چند کافر پیروی می کنند متحد باشیم و به کافر لعنت نفرستیم؟؟؟؟

لفطا در صورت داشتن دلیل منطقی آنرا در قسمت نظرات بیان کنید


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط KEBRIYA در 91/10/13:: 10:9 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یا علی مدد

اثبات کفر عمر و ابوبکر از کتب شیعه و سنی


اثبات کفر عمر و ابابکر از کتب اهل سنت:

1) بدعت گذار کافر است   !

 قال رسول الله صلی الله علیه واله: آَبیَ اللهُ آن یقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتیّ یدع بدعتَه. (1)
خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتی که دعوت به بدعتش می کند قبول نمی کند.
 
قال رسول الله صلی الله علیه و اله: لا یقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...یخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجین. (2)
خدا هیچ عملی را از قبیل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمی کند و او از اسلام خارج میشود... .
 
قال رسول الله صلی الله علیه و اله: اهل البدع شرالخلق و الخلیفة (کنزالعمال)
اهل بدعت بدترین مخلوقات و موجودات هستند.
 
قال رسول الله صلی الله علیه واله: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال)
اهل بدعت سگ های اهل آتش هستند.

عنه فی قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء لیس لهم توبة. انا منهم بریء و هم منی بُراء. (کنزالعمال)

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله درباره این آیه قرآن: "کسانى که دین خویش را پراکنده کردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و یاران هوا و هوس هستند . برای ایشان توبه ای نیست. من از ایشان بیزارم و ایشان نیز از من بیزارند.
 
تا اینجا از کتب اهل سنت اثبات شد که بدعت گذار کافر است. حال سوال اینجاست که آیا عمر بدعت گذار بوده است یا خیر ؟ طبق اعتراف خود او در دین بدعتهای بسیاری را گذاشته است. مانند:
 
الف) بدعت حلال کردن شراب توسط عمر:

عمر می گفت: آب را داخل شراب کنید و بخورید مانعی ندارد! همچنین آورده اند یک وقتی مردم شام از سرما و سنگینی آب و بدی محصول زمین نزد عمر شکایت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتی دو ثلث آن کم شد یک سوم باقیمانده را بیاشامند! (3)

جصاص داستان جالبی دراین رابطه از عمر نقل میکند. میگوید: یک روز عربی که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازیانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابی را خوردم که خودت میخوری!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در این موضوع شک کرد آب را داخل شراب نماید مانعی ندارد آنگاه پس از اینکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشید ! (4)

 در حالی که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: هر چه را که زیادی آن مستی آورد کمی آن نیز حرام میباشد خواه مستی بیاورد یا نیاورد. (5)

ب) پایه گذاری بدعت قیاس توسط عمر:

حافظان حدیث و تاریخ نگاران اسلامی نامه ای درباره دستور العمل حکومتی و قضائی از عمر به ابوموسی اشعری نقل کرده اند که بیان گر پیش قدمی عمر در مطرح نمودن قیاس است. و اینکه او قیاس را به عنوان یک قاعده فقهی و یک قانون اسلامی در جهت استنباط احکام شرعی پایه گذاری کرد. این نامه هنگامی نوشته شد که نامبرده از طرف عمر والی حکومت عراق بود و مشتمل بر این فراز است:

الفهم الفهم فیما تلجلج فی صدرک مما لیس فی کتاب الله و لا سنه. ثم اعرف الاشباه و الامثال و قس الامور عند ذلک.
ترجمه: هر آنچه به خاطرت خطور می کند و خبری از آن در کتاب و سنت نیست پیرامون آن فهمت را به کار انداز. آنگاه شبیه ها و همانندهای آن را شناسائی کن و آنها را به یکدیگر قیاس نما. یعنی حکم آنچه را که مورد نص کتاب و سنت است بر آنچه در کتاب و سنت مطرح نشده جاری کن... (6)

ج) بدعت تراویح:

 ابن شهاب از عروة بن زبیر، از عبدالرحمان بن عبدالقاری نقل کرده که گفت: شبی از شبهای رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتیم، مردم متفرق بودند و هرکس برای خود نماز می خواند و بعضاً مردی با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون این بدید گفت: به عقیده من اگر اینها را با یک امام گرد آوریم بهتر است. و در پی این تصمیم ابیّبن کعب را به امامت گماشت.

شب دیگر به اتفاق به مسجد رفتیم و مردم به جماعت نماز می خواندند، عمر گفت: نعم البدعة هذه این بدعت خوبی است! البته نمازی که پس از خوابیدن بخوانند; یعنی آخر شب از اینکه اوّل شب اقامه شود بهتـر خـواهـد بـود. (7)

د) بدعت نهی از متعه توسط عمر:

عمر گفت: متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب (8)
یعنی دو متعه در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام میکنم و مرتکبین آنها را به کیفر میرسانم.  یکی متعه زنان و دیگری متعه حج.

پس سیر منطقی و یا به بیانی دیگر خلاصه این بحث این شد که:

عمر طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار هستند.
طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار کافر است.
نتیجه: عمر کافر است.
 

2) نزاع کننده در خلافت کافر است !
 
ابن مغازلی به سند متصل از ابوذر روایت کرده که پیامبر اکرم ص فرمودند: هرکه بعد از من با علی علیه السلام در خلافت منازعه کند کافر است. (9)
 
در نزاع عمر و ابابکر با آقا امیر المومنین علیه السلام در رابطه با خلافت هیچ شکی وجود ندارد. فکر نکنم که نیاز به استدلال باشد. همان بس که به اعتراف بزرگان اهل سنت نزاع عمر و ابابکر با علی علیه السلام بر سر خلافت به جایی کشید که ابوبکر دستور حمله به خانه آقا امیرالمومنین علیه السلام را صادر کرد و عمر به پیروی از او به خانه وحی حمله کرد و این حمله باعث کشته شدن حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت محسن سلام الله علیه شد.

برای اطلاع بیشتر در این مورد میتوانید به مصادر (اهل سنت) زیر مراجعه فرمایید:
 
مصنف ابن ابی‏شیبه 8/ 572
میزان الاعتدال 2/ 490، شماره 4549
انساب الأشراف 1/ 586، ط دار معارف، قاهره
تذکره الحفاظ 3- 092، شماره 860.
سیر اعلام النبلاء 13/ 162، شماره 96.
البدایه والنهایه 11/ 65، حوادث سال 279
الامامه و السیاسه، ص 12، چاپ المکتبه التجاریه الکبری، مصر
عقد الفرید، ج 4 ص 268
تاریخ طبری، ج 3 ص 430
مروج الذهب، ج 2 ص 303.
و...
 
3) گوینده: حسبنا کتاب الله کافر است !
 
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً
 
یعنی: آنان که به خدا و رسولان او کافر شوند و خواهند که میان خدا و پیغمبرانش جدایى اندازند و گویند: ما به برخى (از انبیاء) ایمان آورده و به پاره‏اى ایمان نیاوریم و خواهند که میان کفر و ایمان راهى اختیار کنند به حقیقت کافر اینهایند و ما براى کافران عذابى خوار کننده مهیا ساخته‏ایم. (10)
 
از این آیه شریفه فهمیده می شود که کسانی که قصد دارند تا بین خدا و رسول جدائی بیاندازند کافران حقیقی هستند. و نکته جالب اینجاست که قران تنها درباره این نوع کافران فرموده است که این ها کافران حقیقی هستند !

اما ببینیم چگونه عمر سعی کرد تا بین خدا و رسولش جدائی بیاندازد:
 
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در لحظات آخر عمرشان فرمودند:

قلم و کاغذ بیاورید تا وصیتنامه ای برای شما بنویسم که بعد ازمن هرگز گمراه نشوید.

ولی عمر بن خطاب گفت: ان النبی غلبه الوجع و عندکم کتاب الله حسبنا کتاب الله !!! (11) (این حدیث در اصح کتب اهل سنت موجود می باشد)
 
در قسمت اول جمله عمر توهین بسیار بزرگی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می کند. اینقدر این توهین بزرگ است که حقیر خجالت میکشم آن را ترجمه کنم. ولی بحث ما بر سر قسمت دوم جمله است که گفت: "کتاب خدا ما را بس است"

عمر با گفتن این جمله همان کاری را کرد که در ایه شریفه مذکور در مورد آن صحبت میکند. یعنی او با این جمله قصد بر این داشت تا بین کلام خدا (قران) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله جدائی بیافکند. و در واقع او چنین گفت که خدا یک چیز می گوید و پیامبر ص چیز دیگر. و در میان این دو ما باید به کلام خدا تمسک بجوئیم !

در حالیکه خود قران درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید:

وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى.
یعنی: وهرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.
 
خلاصه این بحث:

عمر بن خطاب با گفتن "کتاب خدا ما را بس است" بین خدا و رسول جدائی افکند.
قران کریم کسانی که بین خدا ورسول جدائی می افکنند را کافر حقیقی می نامد.
نتیجه: عمر (طبق قران و روایت معتبر اهل سنت) کافر حقیقی می باشد.

 
4) آزار دهنده حضرت زهرا سلام الله علیها کافر است !
 
 خداوند میفرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِینا
یعنی: قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را مى‏آزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان مى‏کند، و براى آنان عذابى خوارکننده آماده کرده است.
 
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
فاطمة بضعة منی من آذاها آذانی و من آذانی فقد آذی الله.
یعنی: فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است. هر کس او را اذیت کند مرا اذیت نموده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است. (12)
 
این حدیث بین شیعه و سنی متواتر و صحیح می باشد. البته ما اینجا به اقتضای بحث تنها اسناد سنی را آوردیم.

و اما عمر و ابابکر این قدر حضرت زهرا سلام الله علیها را اذیت و ازار نمودند که آن حضرت خطاب به آن دو نفر فرمود:
 
انی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی و لئن لقیت النبی لاشکونکما الیه. (13)

خدا و ملائکه اش را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و رضایت مرا جلب نکردید و اگر پیامبر ص را ملاقات نمایم هر اینه شکایت شما دو نفر را به وی خواهم کرد.
 
در صحیح بخاری ح6230 امده است:

فوجدت فاطمة علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت...فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها.

یعنی: فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب نمودو با او قطع رابطه کرد و تا زمانی که زنده بود با ابوبکر سخن نگفت...هنگامی که از دنیا رفت. شوهرش علی علیه السلام وی را شبانه دفن کرد. و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر جنازه وی نماز خواند.
 
ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه خود ج6ص50 می نویسد:

ان فاطمة ماتت و هی واجدة علی ابی بکر و عمر.
یعنی فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت در حالی که سخت از ابوبکر و عمر غضبناک بود.

با توجه به روایات مذکور آزار و اذیت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عمر از مسلّمات می باشد.

خلاصه بحث:

عمر  و ابابکر حضرت زهرا سلام الله علیها را آزرده اند. (طبق روایات معتبر اهل سنت)
آزرده شدن حضرت زهرا سلام الله علیها مساوی است با آزرده شدن خدا و رسول. (طبق روایت متواتر بین شیعه وسنی)
آزرده شدن خدا و رسول لعن و عذاب الهی را به دنبال دارد. (طبق ایه ای که ذکر شد)
 

5) دشمن اهل بیت علیهم السلام کافر است !
 
در این رابطه احادیث فراوان و متواتری در کتب اهل سنت یافت می شود. که ما در اینجا تنها به گوشه ای از آن ها اشاره می کنیم:
 
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
یا علی لو ان احدا عبدالله حق عبادته ثم شک فیک و اهل بیت (فی) انکم افضل الناس کان فی النار.

ای علی اگر کسی آنچنان خدا را عبادت کند که حق عبادت او را ادا کرده باشد. پس درباره افضلیت و برتری تو اهل بیتت بر مردم شک نماید سرنوشتش اتش است. (13)
 
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
یا علی لو ان امتی صاموا حتی یکونوا کالحنایا و صلوا حتی یکونوا کالاوتار. ثم ابغضوک لاکبهم الله فی النار.

ای علی اگر امت من انقدر روزه بگیرند که (همانند قوس و کمان) کمر خمیده شوند و آن قدر نماز بخوانند تا چون زه کمان لاغر گردند و با تودشمنی نمایند خداوند آن ها را به رو در آتش افکند. (14)
 
و اما اثبات دشمنی عمر و ابابکر با مولا علی و اهل بیت علیهم السلام برای اهل تحقیق و علمای غیر متعصب بسیار واضح و مسلم است. قطعا می توان به عنوان مثال به ظلم ایشان بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه واله به ال رسول در غصب حق خلافت مولا علی علیه السلام و غصب فدک از حضرت زهرا سلام الله علیها و ....اشاره کرد.

البته روایات مذکور در بحث قبلی مبنی غضب حضرت زهرا سلام الله علیها بر عمر و ابابکر و همچنین ازار و اذیت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط آن دو نفر به خوبی نشان دهنده عداوت و دشمنی عمر و ابابکر با اهل بیت علیهم السلام می باشد.

خلاصه بحث:

عمر و ابابکر (طبق روایات و مصادر تاریخی فراوان اهل سنت) دشمن اهل بیت علیهم السلام بوده اند.
دشمن اهل بیت علیهم السلام (طبق روایات اهل سنت) کافر است.
نتیجه: عمر وابابکر کافرند.



اثبات کفر عمر و ابابکر از کتب شیعه 
 

1) امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند:

هما الکافران علیهما لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین. و الله ما دخل قلب احد منهما شی ء من الایمان...کانا خداعین مرتابین منافقین حتی توفتهما ملائکة العذاب الی محل الخزی فی دار المقام. (15)
 
یعنی: آن دو (ابابکر و عمر) کافرند نفرین خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد. به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند...همیشه حیله باز و اهل شک و ریب و نفاق بودند تا ملائکه عذاب آنها را قبض روح و به جایگاه خواری در دارالمقام (دوزخ) فرستادند.
 
2) ابوحمزه ثمالی می گوید: به حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام عرض کردم:
أسألک عن فلان و فلان؟
حضرت فرمودند: فعلیهما لعنة الله بلعناته کلها مات و الله و هما کافران مشرکان بالله العظیم (16)

از شما درباره احوال ابابکر و عمر سوال میکنم؟
حضرت ع فرمودند: به عدد تمام لعنتهای الهی لعنت خدا بر آن دو باد و به خدا سوگند که آن دو مردند در حالی که نسبت به خدا کافر بودند و شرک می ورزیدند.
 
3) ابوعلی خراسانی از غلام امام سجاد علیه السلام نقل میکند. که او گفت:
کنت معه فی بعض خلواته. فقلت: ان لی علیک حقا الا تخبرنی عن هذین الرجلین عن ابی بکر و عمر؟ فقال کافران کافر من احبهما. (17)

در خدمت حضرت تنها بودم به ایشان عرض کردم: همانا بر شما از برای من حقی است آیا مرا از احوال آن دو شخص ابوبکر و عمر خبر نمی دهید؟
پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هرکس هم که محبت آنها را در دل داشته باشد کافر است.
 
4) ابوحمزه ثمالی گوید: از امام سجاد علیه السلام راجع به آن دو نفر (ابوبکر و عمر) سوال شد. حضرت فرمودند: کافران و کافر من تولاهما. (18)
آن دو کافرند و هر کس موالی آنها باشد کافر است.
 
5) فضیل بن رسان از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: مثل ابی بکر و شیعته مثل فرعون و شیعته و مثل علی و شیعته مثل موسی و شیعته. (19)
مثل ابوبکر و پیروانش مثَل فرعون و فرعونیان است و مثل علی ع و شیعیانش مثل موسی و پیروانش است.
 
6) امام صادق علیه السلام می فرمایند:
من شک فی کفر اعدائنا و الظالمین لنا فهو کافر. (20)
کسی که شک کند در کفر دشمنان ما وکسانی که به ما ظلم کردند کافر است.
 
7) علامه شیخ سلیمان ماحوزی بحرانی آورده است:

روی اصحابنا عن ائمتنا ع: ان ابابکر و صاحبه عمر لم یؤمنا قط. (21)
اصحاب ما از ائمه و پیشوایان ما روایت کرده اند که ابوبکر و رفیقش عمر هیچگاه ایمان نیاوردند.

و علامه مجلسی رحمه الله هم فرموده است:
الاول و الثانی لم یؤمنا بالله طرفة عین (22)
اولی و دومی به اندازه چشم به هم زدنی ایمان به خدای متعال نیاوردند .

 

اسناد:

1) سنن ابن ماجه ج1ص78

2) سنن ابن ماجه ج1ص77

3) سنن بیهقی ج8 ص 300 و 301- سنن نسائی ج8 ص 329- کنز العمال هندی ج 3ص 109و 101- تیسیر الوصول ج2 ص 178- جامع مسانید ابوحنیفه ج2ص 191

4) احکام القران ج2 ص 565

5) سنن دارمی ج2 ص 113- سنن نسائی ج8 ص 301 - سنن بیهقی ج8 ص 296- مصابیح السنه ج2 ص 67- تاریخ خطیب بغدادی ج3 ص 327- صحیح ترمذی ج 1ص342

6) البیان و التبیین-جاحظ2/24 --صحیح مسلم 1/24-25 -- سنن بیهقی 10/150 -- شرح نهج البلاغه- ابن ابی الحدید 12/90-91 -- عقدالفرید-ابن عبد ربه 1/86-88 -- تاریخ دمشق-ابن عساکر (به نقل از کنز العمال). و بسیاری از کتب دیگر...

7) صحیح البخاری ک التراویح ج 2 / 252، موطأ مالک ج 1 / 114، الطرائف لابن طاوس ص 445 عن الجمع بین الصحیحین.

8) تفسیر الرازی ج 2 / 167 وج 3 / 201 و 202 ط 1، شرح نهج البلاغة لابن أبى الحدید ج 12 / 251 و 252 وج 1 / 182، البیان والتبیان للجاحظ ج 2 / 223، أحکام القرآن للجصاص ج 1 / 342 و 345 وج 2 / 184، تفسیر القرطبى ج 2 / 270 وفى طبع آخر ج 2 / 39، المبسوط للسرخسی الحنفی باب القرآن من کتاب الحج وصححه ج، زاد المعاد لابن القیم ج 1 / 444 فقال ثبت عن عمر وفى طبع آخر ج 2 / 205 فصل اباحة متعة النساء، کنز العمال ج 8 / 293 و 294 ط 1، ضوء الشمس ج 2 / 94، سنن البیهقى ج 7 / 206، الغدیر للامینی ج 6 / 211، المغنى لابن قدامة ج 7 / 527، المحلى لابن حزم ج 7 / 107، شرح معانی الاثار باب مناسک الحج للطحاوی ص 374، مقدمة مرآة العقول ج 1 / 200.

9) مناقب ابن مغازلی ص45ح68- ینابیع المودة ص97 - کنزالعمال ج1ص209 ح1046 - مناقب ابن شهر آشوب ح3ص216.

10) سوره نساء 150-151

11) صحیح بخاری باب کتابه العلم من کتاب العلم 1/22 و مسند احمد بن حنبل تحقیق احمد محمد شاکر حدیث 2992 و طبقات ابن سعد 2/244 چاپ بیروت.

12) صحیح بخاری ح3427و 3483- کنزالعمال ج6ص220- فیض القدیر ج4ص421 - مسند احمدبن حنبل ج4ص328 - حلیة الاولیاء ج2ص40 - صحیح مسلم ح4483 - سنن ترمذی ج2ص319 - مستدرک حاکم ج3ص159 - اسدالغابة ج5ص522- الاصابة ج8ص159 - مسند ابن یعلی ج1ص190

13) سند سنی: صحیح بخاری ج5ص26 - صحیح مسلم ج4ص193 - بخاری در صحیح خود مینویسد: پس از آن که دختر پیامبر میراث خود را از خلیفه خواست. و او گفت که از پیغمبر شنیدم که ما میراث نمیگذاریم . زهرا سلام الله علیها دیگر با او سخن نگفت تا مرد ( صحیح بخاری . 5/177) سند شیعه:کتاب سلیم بن قیس حدیث 48

13) مودة القربی موده هفتم ص22 ودر چ مندرج در ینابیع الموده 2/298

14) تاریخ دمشق ابن عساکر بخش امام امیرالمومنین ج1ص145 شماره 179 به نقل از جابر بن عبدالله - مناقب ابن مغازلی ص297 شماره 340 - فرائد السمطین ج1ص51 شماره 16 - کفایة الطالب ص179و در چ دیگر ص318
 
15) کافی ج8/125 ح95

16) بصائر الدرجات 269 ح9. بحار ج30 / 145 و ج27/29

17) حار الانوار ج72/137 ح 25

18) حارالانوار ج72/128

19) بحارالانوار ج3/383. تقریب المعارف / 47

20) رجال الکشی مع تعلیقة المیرداماد ج2/811. قم 1012 . اعتقادات شیخ صدوق 79 و 80. وسائل الشیعه ج28 ص345. بحار ج27 / 62

21) الاربعون حدیثا 321

22) بحار ج30/409


منبع:www.shiatube.comج

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط KEBRIYA در 91/10/13:: 10:1 صبح

یکتا پروردگار عالم در کتاب خویش به صراحت می فرمایند:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون‏(حجر/9)

“البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت‏.”

مراد از ذکر در این آیه شریفه، هم قرآن است و هم ولایت امیرالمومنین علیه السلام؛ چراکه به گفته نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم این دو تا قیامت از هم جدا نمی شوند. علی ای حال، غرض چیز دیگری است.

در سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، کتاب النکاح، باب 36، ح 1943? روایت شده است:

«عن عایشه قالت: لقد نزلت آیة الرجم ورضاعة الکبیر عشرا ولقد کان فی صحیفة تحت سریرى فلما مات رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏سلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها»

عایشه مى‏گوید: که آیه رضاع کبیر (یعنی زنى جهت محرم شدن، میتواند مرد بالغ را شیر دهد!) و نیز آیه رجم (مراد از آیه رجم، مطابق آنچه در پاورقى صحیح مسلم  آمده (کتاب الرضاع، ح 26) این است: «الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما» و در بعض اقوال با اضافه کلمه «البته» یعنى: اگر پیرمرد و پیرزنى زنا کردند حتما آن دو را سنگسار کنید.) در قرآن بوده و در ضمن صحیفه‏اى زیر رختخوابم قرار داشت و چون ما به مرگ رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مشغول شدیم، داجن (بره یا بزغاله‏اى که در اطاق نگهدارى مى‏شد) آنرا خورد!

موضوع اول: بفتوای مولوی های اهلسنت هرکس قائل به تحریف قرآن باشد، کافر است.
موضوع دوم: در روایت فوق، عایشه قائل به تحریف قرآن (نابودی بخشی از آن) شده است.

نتیجه: شما قضاوت کنید؛ اگر چیزی بنویسیم، گویند وحدت شکن هستید!

پسوند: مولوی های اهلسنت هم اکنون بر طبق این روایت صدور فتوا کرده اند و گفته اند زن می تواند با شیر دادن به مرد بالغ، با وی محرم شود. این فتوا به رضاع کبیر مشهور است.

منبع:www.zarbateheydari.bogfa.com


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط KEBRIYA در 91/10/12:: 2:12 عصر

 31   98    نسبه و ولادته عمربن الخطاب..... ص : 97

 و حکى بعض أصحابنا عن محمد بن شهر آشوب و غیره أنّ صهّاک کانت أمة حبشیة لعبد المطلب، و کانت ترعى له الإبل، فوقع علیها نفیل فجاءت بالخطاب، ثم إنّ الخطّاب لّما بلغ الحلم رغب فی صهّاک فوقع علیها فجاءت بابنة فلفّتها فی خرقة من صوف و رمتها خوفا من مولاها فی الطریق، فرآها هاشم بن المغیرة مرمیّة فأخذها و ربّاها و سمّاها حنتمة، فلمّا بلغت رآها خطّاب یوما فرغب فیها و خطبها من هاشم فأنکحها إیّاه فجاءت [بفلان‏]، فکان الخطاب أبا و جدّا و خالا [لفلان‏]، و کانت حنتمة أمّا و أختا و عمّة له، فتدبّر.

البته این کنیز زناکار بوده و در قدیم برای اینکه زنان بدکاره را از اینکار منع کنند یک تکه پوست دور شکم و عورت انها می پیچیدند تا خشک شود و دیگر مجال زنا را نداشته باشند)صهاک شتران عبدالمطلب را به چرا می برد.روزی شخصی به نام نفیل به صهاک تجاوز می کند ( او را در یک تشت پر از شیر می نشاند تا پوست پیچیده شده نرم شود و ان را باز کند) و از ان زن پسری به نام خطاب بدنیا می اید . سپس بعد ازاینکه خطاب به سن بلوغ رسید به مادرش صهاک طمع کرد و به او تجاوز می کند و از ان زن(صهاک) که مادرخطاب بود دختری به دنیا می اید. صهاک از ترس اربابش دختر رادر پشم پیچانده و بر سر راه می گذارد . و هاشم بن مغیره ان دختر را کنار راه  می بیند .پس او را برده و بزرگ میکند و نام او را خنتمه می گذارد.وقتی که دختر بزرگ شد خطاب (که در واقع پدر و برادر ان دختر بود ) او را می بیند و به او میل می کند و او را از هاشم بن مغیره خواستگاری میکند و با حنتمه(که در واقع خواهر دخترش بود)ازدواج می کند و بعد پسری به نام عمر لعنت الله علیه بدنیا می اورد.پس نتیجه خطاب پدر بزرگ و پدر و دایی عمرلعنت الله علیه است. و حنتمه مادر و خواهر و عمه عمر لعنت الله علیه می شود.

منبع:www.ali19.parsiblog.com


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
اشعار و گفتار
پایگاه تحلیلی( فصل انتظار)
انتظار
لنگه کفش
√❤کلبه عاشــــــــقان❤√
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پرورش دینی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
PARSTIN ... MUSIC
موعود هادی
جاده های مه آلود
جوان ایرانی
قیدار شهر جد پیامبراسلام
پنجره ای رو به خاموشی
سکوت خیس
عصر پادشاهان
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities

وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
سیب خیال
►▌ استان قدس ▌ ◄
همه چیز آماده دانلود
****شهرستان بجنورد****
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
@@@نصرت@@@
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
معیار عدل
دیوانه
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
بوی سیب
@@@این نیزبگذرد@@@
یـــه گــــــرگـــــِ بــــــارون دیـــــــــــده
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
آزاد
سالار
مطالب جالب
ستاره سهیل
بازگشت نیما
دلداده
من.تو.خدا
شبستان
دل شکسته
برادران شهید هاشمی
شهیدشاعری
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
تنها هنر
گروه گرافیکی الهگان
صدای سکوت
جزتو
بانوی اسمانی
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
مهاجر

یه دختره تنها
♥*یهــــــــــ دنیـــــا دلـــــمــ گرفـــتـهـ*♥
مهاجر
مردود
شاره کم سنه
شاه تور
هر چی تو فکرته
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
اداره منابع طبیعی وآبخیزداری شهرستان مانه وسملقان
نرگس سبز
راه کمال
مائــده الهی
نوری چایی_بیجار
سایه های خیال
شاهکار
مهربانی
اصولی رایانه
کـهـکـشـــــان
همسایه خورشید
عرفان وادب
ایرانیان ایرانی
ررررررررررپ فاررررررررررسی
آتش دل
صبح انقلاب
رفیق بازی
★ستاره ی سرخ★
 از همه جا از همه رنگ
ما اهل دلیم
سینوهه
اخبار دنیای عشق
مرامنامه عشاق
آپدیت یوزر پسورد نود32
عمو حسن
پر شکسته
قاموس من
مبادا روی لاله پا گذاریم
*ایستگــ\ــ/ــــــ\ــــ/ــــــــاه انـــــ\ــ/ــــ\ـــ/ــــرژی*
مذهبی-سیاسی-فرهنگی
هیئت فاطمیون شهرضا
عجیب ترین آدم .....
بر و بچه های ارزشی
مقاله های تربیتی
*دیدبان رایانه ای *
هشتـــــــــ♥8♥مقدس
گمنام
خلوت دل
ایران قدیم
احساس ابری
ما آخر رفاقتیم
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
ستون فقرات(درد کمرو....)
معرکه همون قلقلک
سلام خوش اومدی
امروز هم گذشت
sms های جدید
ع ش ق:علاقه شدید قلبی
your memoirs
عکس میخوای کلیک کن
بدو بیا !!!!
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
کهکشان
سـدرة المنتهی
نســـــل چــــهارم
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
.*عکس*.
الکتروتکنیک
آسمان سرخ
دلنوشته های یه دختر
اخبار روز ایران وجهان
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
چیزهای جالب
جهاد ولایت
اسمس بارون
black boy
روانشناسی
افسانه ی دونگ یی
ارغوان
همه چیز از همه جا
صدای تنهایی
سه ثانیه سکوت
نه دی 88
پایوند
یه دختر تنها
دهاتی
magicschool
دکتر علی حاجی ستوده
من
مرگ عشق
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
رویای شبانه
fazestan
بامداد خمار
پرسپولیس
حاج آقا مسئلةٌ
I Love You
اگه سوالی در مورد پرستاری دارین بفرمایین
حمایت
دوست داشتن
کلاغ پر
نسیم
تحفه
دلم گرفته ای خدا
شاخه نبات
هر چی بخوای
دوست
ایران من
کشتی کج
شیاطین سرخ
.:: باران بی امان ::.
عشق به خدا
نور خدا
اعتراض به همه چیز
دریا فت از قرآن کریم
عشق نابودشده ی من
اس ام اس
غریب مادر
اطلاعات عمومی از همه چیز
جنــگل تاریــک
football
وبلاگ مهندسی آب
پسری ازنسل امروز
تنگ دل
پادشاه خوبان
خریدار قلب های شکسته
انرژی خورشیدی - فتوولتاییک
دلتنگی
یه عالمه حرف نگفته
حرف دل
ناگفته هایم ..........
کارافرینی دانشگاه ازاد اسلامی مشهد الرضا(ع)
طلاخانم
ولو سیتی
Ribbon isfahanyروبان اصفهانی(آموزش رایگان تصویری/ هنرهای دستی)
آزادی بیان
دو رکعت عشق
سلام
جوانان بیجار
معماری
امانتدار امام
سکوت پرسروصدا