یکی از متغیر های جامعه الگو پزیری فرد یا گروهی ازآگاهان یک جامعه است که با آگاهی کامل از ارزشها وهنجارهای جامعه خودی ، ارزشها وهنجارهای نوین برگرفته از جوامع دیگر می آفرینند که برتر ازقبل می باشد وجامعه را به سوی ترقی وتعالی سوق میدهد چنین الگو پزیری را جامعه شناسان الگو پزیری مثبت میگویند زیرا اگر جامعه ای همواره الگو های فرهنگی خود را مو به مو اجرا میکرد، فرهنگ وتمدن بشری استا می ماند واز پشرفت ها ودیگر گونی های مثبت که در ساختار زندگی معیشت فردی واجتماعی بشر رونما شده است خبری نبود ، بدین ترتیب الگو پزیری مثبت ونیک وتقلید آگاهانه وعلمی برای بهتر شدن عرصه های مختلف زندگی امر پسندیده ومقبول شناخته شده است.
اما یکنوع الگو پزیری منفی وکج اندیشانه نیز وجود دارد که آنهم بصورت جمعی وفردی پزیرفته میشود ، برخلاف هنجار ها وارزشهای پزیرفته شده فرهنگی وانسانی جامعه عمل میکند من باب مثال روسپیان ، معتادان، دسته ای تبهکار وسارقان حرفوی جز این دسته اند اینها ضمن آنکه الگوهای نامناسب را از دیگران میگیرند خود نیز تبدیل به گروهی نامناسب ومخرب میگردند اینها را به این علت دسته یا گروه میگویند چون جز فرهنگ ولو کوچک کجروانه خود شده اند واز حمایت اعضای گروه خود دربرابر جامعه کلان وبرزگ بر خوردار اند ولهذا جامعه بزرگ همیشه به آنان سر ستیزه ودشمنی آشتی نا پزیر دارند واز اعضای گروه آنان دوری می جویند در اکثر از جوامع این خوی ستیزه جویانه توانسته است کار مثبتی انجام دهد؛ از شر تبهکاری آنان خود را محفوظ نگهداشته اند یا حد اقل توانسته اند که از نفوذ آنان در سایر اقشار اجتماعی جلو گیری به عمل آورد که خود گامی مثبت وموفق ارزیابی میشود.
انحرافات با تمام انواع واقسام خود در جوامع مختلف پیشینه بسیار کهن وبا سابقه دارد ولی شدت وضعف داشته است ودارد، ونیز در میان کشورها ورسم ورواج ها وفرهنگ ها تفاوت فاحش داشته است ولی در میان مسلمانان به علت اعتقاداتی که دارند، دستورات ونواهی که از جانب شارع مقدس وجود دارد هر فرد مسلمان خود را مسئول دانسته وکوشش دارد پاکی وتقوا، طهارت را در اجتماع وفرد حتا در منطقه ذهن خویشتن خویش حفظ نماید. ولی درین میان مسلمانانی هم هستند که به نام ادعای مسلمانی دارند ولی در ورطه های سقوط اخلاقی فرو رفته وغرق در منجلاب فساد وتباهی وسرکشی بوده اند که البته بحث ما ازین نوع انسانهای مسلمان نما استسنا است.
درمیان مسلمانها مردم مسلمان افغانستان علاوه از تاییدات فرمانهای اسلامی فرهنگ وعنعنه بخصوص دارند طبق آمار وارقامی که از کشورهای همجوار وحتا کشور های عربی سالانه در مطبوعات انتشار می یابد کشور ما در رده پایین این آمار وارقام قرار دارد وطبق سنت وبر خورد شدید که از جانب خانواده ها وجود دارد حتا در مورد آمار وارقام ها نیز میتوان گفت دقیق نیست وخیلی ازین آمارها از کشور ما تقریبی وبه اساس شایعات مردم راهی مطبوعات میشود چون تنها چیزیکه در تمام مسایل اخلاقی وخصوص مسایل جنسی درجامعه ما و در میان همه اقوام وخانواده ها قرار دارد مسئله ننگ وناموس حساسیت خاص وبرازنده دارد اینها با عث می شود که گراف جرایم کشور ما نسبت به دیگر کشور ها کمتر بوده باشد.ولی اکنون با توجه به الگوهای نامناسب سالهای مهاجرت در کشور های غربی وکشور های همسایه روند انحرافات رقم های جدی بخود گرفته است وعوامل مختلف موجب شده است که مرتکبین زیاد در جامعه به چشم بخورد از جمله توحش جنگ های ویران کن ، گراف جنایات را بالا برد واعتبار ناموسی مردم را تا حدودی خدشه دارد نمود.مهاجرت نیز عوامل منفی دیگر دارد که بیان ابعاد آن نیاز به بررسی است ومیشود در مقاله جداگانه مطرح نمود.
انحرافات وروسپی گری زنان جامعه افغانی متاسفانه در شرایط کنونی روبه ازیاد است که میتوان گفت علت آن همان مهاجرتهای بیرویه وفقر .....وحتا در موارد تجاوز را میتوان نام برد کرد.
بار انداز این مسایل در جامعه سنتی ومسلمان بسیار سنگین است. انچه مشخص است اینکه هرزه گی ، روسپیگری ، دزدی وقتل ، غارت ومستی وتظاهر به مستی از عوامل بازدارنده آگاهی وترقی در جامعه به حساب می آید باید که در زمینه جلو گیری این گونه مسایل اقدامات سریع وجدی صورت بگیرد که البته درین روزه ها گفتگو های راجع به یک اداره جدیدی امر به معروف ونهی از منکراست که از جانب دولت ایجاد شود که حتما مورد استقبال جامعه مسلمان افغانی قرار خواهد گرفت چون فساد وتبعات آن چیزی است که امروز درهیچ جامعه هیچ انسانی آنرا درخانه وجامعه خود قبول گار نیست حتا اگر خود اشخاص فاسد هم باشد فساد را درخانه خود خوش ندارد البته خوش دارد در جای دیگر زمینه بوجود آید تا عیاشی کند ولی در خانه خود نه چون این موضوع درست در تقابل منطق وفطرت پاک انسانی قرار دارد واز طرفی در ضمن آنکه باعث آلودگی اذهان افراد جامعه میگردد که صحت روانی وجسمی را به خطر مواجه میسازد پشرفت وامنیت را از جامعه میگیرد وباعث پس مانی میشود.
عوامل کنترل کننده در جوامع اسلامی زیاد است
خصوصا در جامعه ما که میشود گفت سنت ودین مردم ما بهترین بازدارنده برای کسانی که درین ورطه سقوط میکند میباشد که همانا مورد تایید دانشمندان نیز است.
1- نظم وکنترول اجتماعی
2- هنجار اسلامی
دانشمندان میگویند: بقای هر جامعه به نظم وثبات وابسته است برای ایجاد نظم وتنظیم روابط میان اعضای جامعه دو دلیل عمده وجود دارد حصول اطمینان وپیش گیری از اختلال وآشفته گی های که ممکن است به سبب کشمکش های درونی جامعه در زندگی اجتماعی پدید آمده باشد.
کشور های جهان برای جلو از هرگونه فساد قوانین را وضع کرده است.
ازانچه گفته آمد این نتیجه را میتوان گرفت که فساد اخلاقی امروزی زاده تحولات است که برسری مردم رفته است ازقبیل تهاجمات وکشتار وغلبه فرهنگ های بیگانه وبیخانمانی وغیره ودرعمق فرهنگ اصیل ما پاکی وطهارت معنوی نهفته است که می شود با سیاست های معقول وهمه جانبه آنرا احیا کرد وتوسط یک اداره امر به معروف ونهی از منکر معقول ومعتاد که کار شناسانه عمل کند جامعه اسلامی افغانستان از بد بختی های فساد های تباه کن اخلاقی نجات داد واز نیرو جوان کشور برای بازسازی استفاده کرد وهمچنان معنویت را در روح جوانان نهادینه ساخت چون جوان بقول بزرکان دین بشتر از دیگران شفته وشیدای معنویت هستند طبیعی است که زود تر ازهمه جوانان مسیر ومسیل میشود وبرای عده دیگر بجای بیکاری وهرزه گردی پروگرام های تفریحی سالیمی میتوان داشت البته با حفظ یک اصل که آمرین به معروف در مسایل دین کار شناس باشد ودین را از دید خود برای جامعه تفسیر وتبیین ننماید وخود نیز متخلق به اخلاق اسلامی ودینی باشد نه اینکه در دوران طالبان مامورین ریش دراش وپرجرک با لباس های آنچنانی کشال ودفنگ در دست یا درشانه مردم را اگر دوبار نماز خوانده بود هم سر از نو سرش نماز میخواند وخود غرق در مستی وعیاشی خود می شد که نام مین ومتین اسلام را جهان سیاه کرد واز اسلام چیزی وارونه تصویر کشید
منبع:WWW.EKHLASI.BLOGFA.COM.